شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا
بر منتهای همت خود کامران شدم |
|
ای گلبن جوان بر دولت بخور که من |
در سایه تو بلبل باغ جهان شدم |
|
اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود |
در مکتب غم تو چنین نکتهدان شدم |
|
قسمت حوالتم به خرابات میکند |
هر چند کاین چنین شدم و آن چنان شدم |
|
آن روز بر دلم در معنی گشوده شد |
کز ساکنان درگه پیر مغان شدم |
|
در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت |
با جام می به کام دل دوستان شدم |
|
از آن زمان که فتنه چشمت به من رسید |
ایمن ز شر فتنه آخر زمان شدم |
|
من پیر سال و ماه نیم یار بیوفاست |
بر من چو عمر میگذرد پیر از آن شدم |
|
دوشم نوید داد عنایت که حافظا |
بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم |