|
گر چه ما بندگان پادشهیم |
|
پادشاهان ملک صبحگهیم
|
|
گنج در آستین و کیسه تهی
جام گیتی نما و خاك رهیم |
|
هوشیار حضور و مست غرور |
بحر توحید و غرقه گنهیم |
|
شاهد بخت چون کرشمه کند |
ماش آیینه رخ چو مهیم |
|
شاه بیدار بخت را هر شب |
ما نگهبان افسر و کلهیم |
|
گو غنیمت شمار صحبت ما |
که تو در خواب و ما به دیدهگهیم |
|
شاه منصور واقف است که ما |
روی همت به هر کجا که نهیم |
|
دشمنان را ز خون کفن سازیم |
دوستان را قبای فتح دهیم |
|
رنگ تزویر پیش ما نبود |
شیر سرخیم و افعی سیهیم |
|
وام حافظ بگو که باز دهند |
کردهای اعتراف و ما گوهیم |
|